حسین چدانی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 15
شهید حسین چدانی : فرمانده گردان المهدی(عج) تیپ ویژه شهدا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
وصيتنامه
بسم رب الشهداء و الصديقين تاريخ : 5/8/63
و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
قرآن کریم
حمد و سپاس خداى عزوجل را كه توفيق داد تا توانستم قدمى در راه او بردارم و براى رضاى او در راه دفاع از مظلومين شركت كنم و حال كه اين توفيق نصيبم شد، چند كلمهاى را به عنوان وصيت بر روى كاغذ مىآورم :
بار خدايا ! تو شاهد باش كه من براى تو و براى دفاع از دينت به جبههها مىروم و خودت ناظر به اعمال هر كس و هر موجودى هستى.
حال هر چند احمقهايى مىگويند كه براى پول و يا براى اينكه به آنها چيزى بدهند به جبهه مىروند اگر براى پول هست چرا شما نمىرويد شما كه زرنگتر از ما هستيد.
من در اينجا از مسئولين سپاه مىخواهم تا بيشتر به مظلومين برسند همين جبههها را مظلومين و مستضعفان پر كردهاند و چرا در اين اواخر دچار كمبود نيرو شدهايم، آيا با خودتان فكر كردهايد يا شكمهايتان را پرمىكنيد و به هيچى فكر نمىكنيد، اگر فكر مىكنيد چرا در بعضى از ادارات كه حتى مسئولين همان ادارهها طورى حرف مىزنند كه هر كس نشناسد مىگويد اينها پيش مرگ انقلاب هستند ولى آنقدر نمىفهمند كه چطور با يك نيروى بسيجى كه از جان و مال خود مىگذرد برخورد كنند تا برسد به آن كارمند آن اداره كه حتى حرف زدن خود را نمىداند و لايق آن نيست كه با يك نيروى بسيجى صحبت كند, در ادارهها دارد كارشكنى مىكند به اين دليل است كه اگر يك نفر از نيروهاى يك اداره به جبهه مىرود وقتى برمىگردد كارمندان همان اداره او را سرزنش مىكنند و مىگويند براى كه رفتى به جبهه و همان نيرو وقتى پارتى بازيهاى آنها را مىبيند چطور به جبهه برود، چرا بايد اين طور باشد.
من در اينجا از مسئولين مىخواهم كه بيشتر به جنگ توجه كنند و بيشتر چشمهايشان را باز كنند . اگر خودت مىدانى كه لايق اين نيستيد كه در حد يك مسئول باشيد چرا براى حب رياست مسئوليت قبول مىكنى و مردم را بدبخت كه مىكنى هيچ آنها را به انقلاب بدبين مىكنى. از ماديات دنيا كناره گيرى كنيد حال هر كارى كه بكنيد كسى نيست از شما كه مسئول اداره و يا كارمندان اداره و يا كارمند و يا بازارى و يا غيره هستيد بپرسد ولى روزى خواهد شد كه بايد جواب پس بدهيد كه براى يك پاكت سيمان و يا براى يك امضا چند روز مردم را علاف كردهايد ,جواب خون شهيدان را چطور مىخواهيد بدهيد؟ شماهايى كه تمام خون اين انقلاب را مكيدهايد و از اموال همين انقلاب شكمهايتان را پر كردهايد چرا بر عليه انقلاب شايعه پراكنى مىكنيد و حرف انقلاب را مىزنيد. من در اينجا باز از مسئولين و يا افرادى كه انقلاب را درك كردهاند مىخواهم كه جدا افرادى كه لايق نيستند در اداره كار كنند و يا تا اسم از جبهه مىبرند اول استعفا مىنويسند پيش از آنكه آنها خواسته باشند استعفا پر كنند شما اخراجشان كنيد تا يك نفر متعهد به اسلام و انقلاب جايش را پر كند.
در پايان از تمامى مردم شهيد پرور تشكر مىكنم و از آنهايى كه واقعا پيرو اسلام و قرآن هستند مىخواهم راه را بر روى ضد انقلابيون باز نكنند و به جبههها بروند تا چشم دشمنان اسلام كور شود.
به مادرم مىگويم كه بر تو بشارت باد كه خداوند اين سعادت را نصيب تو كرد كه فرزندت شهيد شد البته اگر خدا قبول در راه خدا و براى تحقق آرمانش كند و دعا كنيد كه خداوند فنا شدن اين جسم بىارزش را مورد قبول قرار دهد.
مادر مهربانم، پدر بزرگوارم، برادران و خواهرانم، آيا مىدانيد هدف خدا از خلقت ما چه بوده است؟ مىدانيد زندگى اين دنيا ابدى نيست؟ و بالاخره مىدانيد كه همه رفتنى هستيم؟ پس چرا وقت را تلف مىكنيم، چرا با توجه به جنايت فجيعى كه آمريكا و عمالش انجام مىدهند ساكت نشستهايم. عزيزان من، مگر بچههاى شما با ديگران فرق دارند؟
اين را بدانيد اگر انسان خواسته باشد قدمى در راه معبود بردارد بايد با قلبى آغشته از صفات عاليه انسان باشد و اين توجه را داشته باشيد براى اينكه انسان بتواند با خداوند متعال رابطه برقرار كند بايد جانش را در اختيار او قرار دهد و رابطهاش را با او خيلى نزديك كند و اين جز با راز و نياز با او راهى ديگر نيست و خيلى مواظب باشيد كه سيم ارتباطى با خداوند خيلى باريك است و اگر انسان اندكى غفلت كند اين سيم ارتباطى قطع مىشود و آن موقع است كه ديگر انسان از درگاه خداوند رانده مىشود . بايد مواظب باشيد كه جهاد اكبر خيلى از جهاد اصغر بزرگتر است كه پيغمبر اكرم (ص) جهاد اكبر را جهاد با نفس و جهاد اصغر را جهاد با دشمنان اسلام خواند . حالا كه خداوند توفيق داد كه به جهاد اصغر بروم از شما مىخواهم كه جهاد اكبر را كه خيلى مهمتر از جهاد اصغر عمل كنيد و از هواهاى نفسانى خود پيروى نكنيد و ارتباط خود را با خدا محكم كنيد كه هميشه خداوند پشتيبان همه افراد است.
الآن موقع آن رسيده كه بايد به نداى هل من ناصر ينصرنى حسين زمان لبيك گفت و راهى جبهههاى نور شوم و اگر لايق بودم كه در اين راه قطره خونى از من بر زمين بريزد و با معبود خود ملاقات كنم. دشمنان بايد بدانند كه با ديدهاى باز به اين راه قدم گذاشتم و والدينم نبايد از اينكه فرزندشان در راه خدا فدا شده ناراحت باشند چونكه هديهاى را به خداوند تحويل داده كه با تنى خونين داشته و در روز قيامت در نزد خداوند و پيامبر اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) رو سفيد باشيد. اگر از من ناراحتى ديدهايد مرا ببخشيد.
همسرم، اميدوارم صبر را پيشه كنيد و هيچگونه ناراحتى نداشته باشيد و مرا ببخشيد و از برادرانم مىخواهم كه مرا ببخشند و راهم را ادامه دهند كه راه خوبى است و از طرفم از كليه اقوام و خويشان طلب بخشش بكنيد و از خواهرانم مىخواهم كه زينب گونه صبر را پيشه كنند و ناراحتى نداشته باشند.
و پدر عزيزم، نسبت به همسرم بد رفتارى نكنيد و طبق قوانين اسلام با او رفتار كنيد و مهريه او را از آنچه دارم پرداخت کنید و ديگر هميشه براى طول عمر امام امت و پيروزى رزمندگان اسلام دعا كنيد.
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
اينجانب : حسين چدانى، فرزند : على محمد، شماره شناسنامه: 8، صادره از : حوزه 2 قاينات، تاريخ تولد : 1344، وصى صالح خود قرار مىدهم : على محمد چدانى، را و ناظر بر آن : خليل چدانى. تاريخ : 30/9/1365 - حسين چدانى
فعالیت ها : : مشاهیر / شهدا و ایثارگران / شهدا و ايثارگران
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}